تقدیم به امید زندگانیم:
تقدیم به امید زندگانی ام به شکوه شب و شکوه مهتاب . به
اشکهای سوزان روی گونه هایت. تقدیم به خنده های دلنشینت
ونگاه های پنهانت. تقدیم به تو ای خیال من .ای آسمان قلبم
وای سر چشمه ی الهام من تقدیم به تو ای محبوبترین قلبم.
وحیدم...
.gif)
دوستت دارم...
برای توتنهاعشق من...
بگو تــــــمــــــام تــــو مال من است
دلم میخواهد
حسادت کنم
به خودم....
اگر "تو" را امتحان میگرفتند،
بی شک من
رتبه اول میشدم
...
بس که تکرار کردم
نامت را در مرور خاطرات!
تـــــــــــو کیستی
؟؟؟؟
که سفـــــر کردن از هوایت را نمیتوانم
حتا به بالهای خیــــــــال.....!
یعنـــے میشود روزی برسد
که بیایــے
مرا در آغوش بگیری
بخواهم گله کنم ....
بگویے هیس
همه کابوس ها تمام شد ......
مے گوينـد قِسمتـــ نيستـــ حِکمَتـــ استـــ
... خدايـا
مـَن معنیِ قِسمتـ و حِکمَتـــ را نمے دانمــ
امـا تـو معنےِ طاقَتــــ را مے دانـی ... مـَگــَر نــه ؟؟؟
برای تو می نویسم برای مهربانی چشمانت
برای صمیمیتی که در کلامت موج می زند
برای تو می نویسم
برای لبخند شیرینی که روی لبانت نقش می بندد
و برای نهال مهری که در سینه پرمهرت می روید
فقط برای تو می نویسم
که صدایت زیباترین ترانه هستی است
و برای نامت که پراز رازورمز زیبایی است
فقط برای تو می نویسم
می نویسم فقط برای تنها عشقم
خیلی دوستت دارم
به توسوگند
به رازگل سرخ
به پروانه که درعشق فنامی گردد
زندگی زیبا نیست
آنچه زیباست تویی
تو...
که نقطه آغازمنووپایان منی
شریک درد و غم باشیم
دلم تنگه واسه چشمات
دلم تنگه گل نازم منم مثل تو دلگیرم
میدونم عاقبت یک شب از این دلتنگی میمیرم
دلم تنگه گل نازم نگی از تو جدا بودم
اگه پرسیدن اون کی بود نگی من بی وفا بودم
دلم تنگه واسه چشمات
گل نازم دلم تنگه نذاشتن پیش هم باشیم
باید هر دو جدا از هم شریک درد و غم باشیم
دلم تنگه واسه چشمات
دلم تنگه گل نازم منم مثل تو دلگیرم
میدونم عاقبت یک شب از این دلتنگی میمیرم
دلم تنگه گل نازم نگی از تو جدا بودم
اگه پرسیدن اون کی بود نگی من بی وفا بودم
دلم تنگه واسه چشمات
شراب هم …
به مستی ام حسادت می کند…
آنگاه که خمار یک لحظه…
دیدن تو می شوم…
برای تو...
اینقدر تو خوابم تو رو دیدم
دیگه نمیگم:خوابم میاد
میگم :عشقم میاد
وعده ی ما همون رویای همیشگی….
میخواهمتــــــــــــــــــــ…
ولــــی…
دوری…
خیلی خیلی دور
نه دستم به دستانـــــــت میرسد
نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ
هزاران دستـــــــم به سویم دراز شود !!!
پــــــــس خواهم زد…
تنــــــــــها …
تمنای دستان تـــــــــــو را دارم …
بـــــــــاران …
بهانــــــــــه ای بود …
که زیر چتــــــــــر من ،
تا انتهای کــــــــــــــــــــــــــوچه بیایــــــــــــی
کـــــــــاش …
نه کــــــــــــــوچه انتهایی داشت …
وَ
نه بــــــــــاران بند می
وقـتـی حـس میکـنم
جآیــی در ایــن کرِه ی خآڪـی
تــو نفس میکــشــی و مـن
از هــمآטּ نفـس هآیتـــ ،،، نفس میکشم !
تـو بــآش !!!
هـوآیتـــ ! بـویـتـ ! برآی زِنده ماندنم ڪـآفـــی است …
شعر ،
ردیف وقافیه نمی خواهد !
بوی آغوش تو ،
هر دیوانه ای را
شاعر می کند….!!!!
آ
آدم خوب قصه های من!!
دلتنگت شده ام، حجمش را میخواهی؟؟؟
خدا را تصور کن…
آموخته ام که....
پاییزهای بدونِ تو؛ یعنی پاییزهای بدونِ باران.
پاییزِ این روزها پاییزی بارانی ست
تو چرا
پس نیستی؟!
| |
|
 | |
|
تعداد صفحات : 3
